جوی مانگانو زن مخترع و کارآفرین سالهای 90 میلادی است که در زمان خود برای بسیاری از زنان خانه دار الهام بخش بود. جوی در دوران جوانی، زندگی سختی داشته و شغل های زیادی از پیشخدمتی تا مدیریت خطوط هوایی را تجربه کرده است. بااینحال از هرکسی سرخورده شده و رفتار عجیب خانواده و اطرافیانش را غیر قابل تحمل می دانسته.

جوی با سه دخترش در یک خانه کوچک همراه مادر وسواسی خود زندگی می کرده. همچنین در زیرزمین خانه اش پدر غیرقابل تحمل و شوهر سابق اش سکونت داشته...

جوی بیش از ۱۰۰ اختراع و نوآوری دارد، او می گوید:

من فکر میکنم محصولاتم به این علت موفق بوده اند که خواسته و نیاز توده مردم را برآورده کرده ام.

در سال 2015 نیز بر اساس زندگی جوی فیلمی با همین نام "JOY" به کارگردانی دیوید راسل ساخته شد، که جنیفر لارنس بخوبی از پس نقش جوی مانگانو برآمده است.  این فیلم تمام مراحل، فراز و نشیب و به موفقیت رسیدن یک "کارآفرین" رو خیلی زیبا به نمایش گذاشته است.

 تماشای این فیلم کارآفرینانه برای همه دوستان توصیه میکنم. در این مطلب از لایف هک میخواهیم تحلیل کارآفرینی از زندگی کسب و کاری این کارآفرین داشته باشیم و ترفندهای روزمره و کارآفرینانه خانم مانگو را ببینیم.

تحلیل امکان گرایی شخصیت جوی مانگانو

اصل مشارکت: جوی مانگانو در همان بدو ایده پردازی تا راه اندازی کسب و کار؍ سعی بر آن داشته تا با همکاری خانواده و دوستانش کار را به پیش ببرد. خط تولید جارو با همکاری پدرش راه انداخت و خواهر و همسرسابق خودش را در مدیریت کارگاه مشارکت داد.

میبینیم که جوی بخوبی توانسته از همکاری اطرافیانش بخوبی استفاده کند. شاید راحتترین راه این بود که از همسر سابقش نسبت به رفتارهایی که داشته، انتقام بگیرد و به نوعی تلافی کند. یا خواهر و پدر عجیب خودش را از خانواده دور کند و بنوعی نادیده بگیرد. ولی میبینیم که تفکر کارآفرینانه جوی مانگو، اجازه همچین کاری را به او نداده است و با تمام ناملایمتی‌های اطرافیانش، آنها را تحمل کرده و یک بازی دو سر برد را شروع کرده.

در ادامه اصل مشارکت، جوی با تمام سختی‌ها و بی‌توجهی‌ها بالاخره با مدیران یک شرکت تبلیغات تلویزیونی قرار ملاقات میگذارد. این ملاقات به خوبی پیش نمیرود. ولی جوی میدانست که این شلیک و فرصت آخر هست. پس با تمام وجود و منطقی در برابر مدیران شرکت ایستاد و بالاخره از فرصتی که پیش آمده بود استفاده کرد و در نهایت نظر رییس شرکت را جلب کرد.

فرصت! فرصتی - که بسیاری بعنوان شانس و یا هر عبارت دیگر نام میبرند - که فقط چند دقیقه زمان داشت. این فرصت ها در اطراف زندگی ما هستند و کافیست تا بدقت از این موقعیت‌های پیش آمده استفاده کنیم.

استفاده از امکانات موجود: جوی از لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد و حتی هزینه خوراک و معیشت خود و خانواده را به سختی تامین می‌کند. تنهاترین امکانات موجود کارگاه قدیمی پدرش است که به مخروبه‌ای بیشتر شبیه نیست. با این وجود جو از همین امکانات موجود توانست نمونه اولیه ایده خود را بسازد و در ادامه با همین نمونه نظر چند سرمایه گذار خرد را جلب کند. البته بگذریم که سند خانه را هم در گرو بانک گذاشت و چندین بحران پشت سر گذاشت.

در استفاده از امکانات موجود، جوی بارها شکست خورد و بارها از طرف خانواده‌اش ترد و مورد بی‌مهری قرار گرفت. حتی خواهر و مدرش برگه اعلام ورشکستی کسب و کار را به جوی پیشنهاد دادند. ولی او ایمان داشت که بالاخره از این بحران مالی هم عبور خواهند کرد.

اقدام محوری و عملگرایی در مقابل هدف گرایی: خانم مانگو تنها یک بار دست به کاغذ برای برنامه ریزی شد و آن هم موقعی بود که لازم بود طرح ایده اش را بر روی کاغذ بیاورد. نه برنامه‌ریزی خاصی داشت و نه به امروز و فردا سپردن کارها. حتی موقعی که چندین فروشگاه حاضر نشدند ایده و اجناس او را در ویترین مغازشان بگذراند، خود او مجبور شد در خیابان بساط کند و طرح‌اش را به مردم نشان بدهید.

درسته که این کار جوی نتیجه ای نداشت ولی مثالی بود بر باقی کارهای جوی. چون در ادامه رشد کسب و کارش، همیشه ایده یا هدفی داشت، درجا اجرا میکرد و سعی نمیکرد تا تحلیل زیادی روی اهذافش انجام دهد.

امیدوارم این تحلیل کارآفرینانه از فیلم کارآفرینانه جوی مانگو مورد توجهتان قرار گرفته باشد. اگر فیلم کارآفرینانه دعوت میکنم ، حتما ببینید. شما هم اگر فیلم کارآفرینانه میشناسید، حتما در قسمت دیدگاه های لایف هک پیشنهاد دهید.

 احتراما

احسان سلان محمدلو

سایت ترفندهای روزمره